غزل شماره ۲۸۴۴

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
تو كیی در این ضمیرم كه فزونتر از جهانی
تو كه نكته جهانی ز چه نكته می‌جهانی
تو كدام و من كدامم تو چه نام و من چه نامم
تو چه دانه من چه دامم كه نه اینی و نه آنی
تو قلم به دست داری و جهان چو نقش پیشت
صفتیش می‌نگاری صفتیش می‌ستانی
چو قلم ز دست بنهی بدهیش بی‌قلم تو
صفتی كه نور گیرد ز خطاب لن ترانی
تن اگر چه در دوادو اثر نشان جان است
بنماید از لطافت رخ جان بدین نشانی
سخن و زبان اگر چه كه نشان و فیض حق است
به چه ماند این زبانه به فسانه زبانی
گل و خار و باغ اگر چه اثری است ز آسمان‌ها
به چه ماند این حشیشی به جمال آسمانی
وگر آسمان و اختر دهدت نشان جانان
به چه ماند این دو فانی به جلالت معانی
بفروز آتشی را كه در او نشان بسوزد
به نشان رسی تو آن دم كه تو بی‌نشان بمانی
هجر الحبیب روحی و هما بلامكان
حجبا عن المدارك لنهایه التدانی
و هوائه ربیع نضرت به جنان
و جنانه محیط و جنانه جنانی

آتشآسماناخترجانانجهانسخنفانیقلمنگار


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید