غزل شماره ۲۸۰۶

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
آه كان سایه خدا گوهردلی پرمایه‌ای
آفتاب او نهشت اندر دو عالم سایه‌ای
آفتاب و چرخ را چون ذره‌ها برهم زند
وز جمال خود دهدشان نو به نو سرمایه‌ای
عشق و عاشق را چه خوش خندان كنی رقصان كنی
عشق سازی عقل سوزی طرفه‌ای خودرایه‌ای
چشم مرده وام كرده جان ز بهر عشق او
ز آنك در دیده بدیده جان از آن سر پایه‌ای
قهر صد دندان ز لطفش پیر بی‌دندان شده
عقل پابرجا ز عشقش یاوه و هرجایه‌ای
صد هزاران ساله از هست و عدم زان سوتری
وز تواضع مر عدم را هست خوش همسایه‌ای
كوه حلمی شمس تبریزی دو عالم تخت تو
بر نهان و آشكارش می‌نگر از قایه‌ای

تبریزخداخنداندیدهرقصسایهعاشقعشقعقللطفچشمگوهر


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید