غزل شماره ۲۷۵۲

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
ای دلبر بی‌دلان صوفی
حاشا كه ز جان بی‌وقوفی
از هجر دوتا چو لام گشتیم
دلتنگ ز غم چو كاف كوفی
آن دم كه به طوف خود بطوفی
وآنگه كه به خانه هم به طوفی
ما را بنمای مهر و الفت
چون معدن مهری و الوفی
مكشوف ز كشف توست اسرار
زیرا كه كشوف هر كشوفی
آنی كه بری خسوف از ماه
آن ماه نه‌ای كه در خسوفی
آنی كه بری كسوف از شمس
آن شمس نه‌ای كه در كسوفی
در آحادیم ای مهندس
تو ساكن خانه الوفی
ای آحادی الوف را باش
كاین جا تو به منزل مخوفی

اسرارحاشاصوفیمنزل


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید