غزل شماره ۲۷۲۲

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
به كوی دل فرورفتم زمانی
همی‌جستم ز حال دل نشانی
كه تا چون است احوال دل من
كه از وی در فغان دیدم جهانی
ز گفتار حكیمان بازجستم
به هر وادی و شهری داستانی
همه از دست دل فریاد كردند
فتادم زین حدیث اندر گمانی
ز عقل خود سفر كردم سوی دل
ندیدم هیچ خالی زو مكانی
میان عارف و معروف این دل
همی‌گردد به سان ترجمانی
خداوندان دل دانند دل چیست
چه داند قدر دل هر بی‌روانی
ز درگاه خدا یابی دل و بس
نیابی از فلانی و فلانی
نیابی دل جز از جبار عالم
شهید هر نشان و بی‌نشانی

جهانحدیثخداشهیدعقلفریادگمان


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید