غزل شماره ۲۶۰۹

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
در عشق كجا باشد مانند تو عشقینی
شاهان ز هوای تو در خرقه دلقینی
بر خوان تو استاده هر گوشه سلیمانی
وز غایت مستی تو همكاسه مسكینی
بس جان گزین بوده سلطان یقین بوده
سردفتر دین بوده از عشق تو بی‌دینی
كو گوهر جان بودن كو حرف بپیمودن
كو سینه ره بینی كو دیده شه بینی
هر مست میت خورده دو دست برآورده
كاین عشق فزون بادا وز هر طرف آمینی
گویند بخوان یاسین تا عشق شود تسكین
جانی كه به لب آمد چه سود ز یاسینی
آن دلشده خاكی كز عشق زمین بوسد
در دولت تو بنهد بر پشت فلك زینی
آوه خنك آن دل را كو لازم آن جان شد
گه باده جان گیرد گه طره مشكینی
هرگز نكند ما را عالم به جوال اندر
كز شمس حق تبریز پر كردم خرجینی

بادهتبریزخرقهدلقدولتدیدهزمینسلطانسینهطرهعشقمستگوهریقین


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید