غزل شماره ۲۵۹۱

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
ای پرده در پرده بنگر كه چه‌ها كردی
دل بودی و جان بردی این جا چه رها كردی
خورشید جهانی تو سلطان شهانی تو
بی‌هوشی جانی تو گیرم كه جفا كردی
هم عاقبت ای سلطان بردی همه را مهمان
در بخشش و در احسان حاجات روا كردی
هر سنگ كه بگرفتی لعل و گهرش كردی
هر پشه كه پروردی صد همچو هما كردی
یك طایفه را ای جان منشور خطا دادی
یك قافله را ناگه اصحاب صفا كردی
آثار فلك‌ها را اجزای زمین كردی
اجزای زمین‌ها را در لطف سما كردی
پس من ز چه بشناسم از چرخ زمین‌ها را
چون قاعده بشكستی وز درد دوا كردی

جفاجهانخورشیدزمینسلطانلطفلعل


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید