غزل شماره ۲۲۲۲

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
سر عثمان تو مست است بر او ریز كدو
چون عمر محتسبی دادكنی این جا كو
چه حدیث است ز عثمان عمرم مستتر است
و آن دگر را كه رئیس است نگویم تو بگو
مست دیدی كه شكوفه ش همه در است و عقیق
باده‌ای كو چو اویس قرنی دارد بو
ای بسا فكرت باریك كه چون موی شده‌ست
وز سر زلف خوش یار ندارد سر مو
مست فكرت دگر و مستی عشرت دگر است
قطره‌ای این كند آنك نكند زان دو سبو
بس كن و دفتر گفتار در این جو افكن
بر لب جوی حیل تخته منه جامه مشو

بادهجامحدیثزلفسبوطرهعشرتمحتسبمست


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید