غزل شماره ۱۹۱۹
غزلستان ::
مولوی ::
دیوان شمس - غزلیات
عشق است بر آسمان پریدن
صد پرده به هر نفس دریدن
اول نفس از نفس گسستن
اول قدم از قدم بریدن
نادیده گرفتن این جهان را
مر دیده خویش را بدیدن
گفتم كه دلا مباركت باد
در حلقه عاشقان رسیدن
ز آن سوی نظر نظاره كردن
در كوچه سینهها دویدن
ای دل ز كجا رسید این دم
ای دل ز كجاست این طپیدن
ای مرغ بگو زبان مرغان
من دانم رمز تو شنیدن
دل گفت به كار خانه بودم
تا خانه آب و گل پریدن
از خانه صنع می پریدم
تا خانه صنع آفریدن
چون پای نماند می كشیدند
چون گویم صورت كشیدم
اشعار مرتبط
نظرات نوشته شده
- مینوش شیخ در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۴۰۱ نوشته
- نفس از نفس بریدن و قدم از قدم بریدن باید بهمعنای ترک هرکه نفس ات بدو بسته یا آنکههمراه و هگام سخص است