غزل شماره ۱۹۰۲

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
چرا منكر شدی ای میر كوران
نمی‌گویم كه مجنون را مشوران
تو می گویی كه بنما غیبیان را
ستیران را چه نسبت با ستوران
در این دریا چه كشتی و چه تخته
در این بخشش چه نزدیكان چه دوران
عدم دریاست وین عالم یكی كف
سلیمانی است وین خلقان چو موران
ز جوش بحر آید كف به هستی
دو پاره كف بود ایران و توران
در آن جوشش بگو كوشش چه باشد
چه می لافند از صبر این صبوران
از این بحرند زشتان گشته نغزان
از این موجند شیرین گشته شوران
نپردازی به من ای شمس تبریز
كه در عشقت همی‌سوزند حوران

ایرانتبریزتوراندورانشیرینصبرعشقمجنونهستی


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید