چند گهی فاتحه خوانت كنم
از پس آن شاه جهانت كنم
پیر شدی در غم ما باك نیست
پیر بیا تا كه جوانت كنم
هیچ غم جان مخور ار جان برفت
بگلر لشكرگه جانت كنم
آنچ محال است تصور دهم
وجه محالیش بیانت كنم
ره دهمت تا به اصول اصول
راه چه باشد كه چنانت كنم
گر چه كلیمی همه در اعتراض
كشف كنم خضر زمانت كنم