غزل شماره ۱۷۴۵

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
فضول گشته‌ام امروز جنگ می جویم
منوش نكته مستان كه یاوه می گویم
تنا بسوز چو هیزم كه از تو سیر شدم
دلا برو تو ز پیشم تو را نمی‌جویم
لگن نهاد خیالش به چشمه چشمم
بهانه كرد كز این آب جامه می شویم
بگفتمش كه به خونابه جامه چون شویی
بگفت خون همه زان سوست و من از این سویم
به سوی تو همه خون است و سوی من همه آب
نه قبطیم كه در این نیل موسوی خویم

بهانهجامخیالمستچشمچشمه


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید