غزل شماره ۱۷۰۲

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
درده شراب یك سان تا جمله جمع باشیم
تا نقش‌های خود را یك یك فروتراشیم
از خویش خواب گردیم همرنگ آب گردیم
ما شاخ یك درختیم ما جمله خواجه تاشیم
ما طبع عشق داریم پنهان آشكاریم
در شهر عشق پنهان در كوی عشق فاشیم
خود را چو مرده بینیم بر گور خود نشینیم
خود را چو زنده بینیم در نوحه رو خراشیم
هر صورتی كه روید بر آینه دل ما
رنگ قلاش دارد زیرا كه ما قلاشیم
ما جمع ماهیانیم بر روی آب رانیم
این خاك بوالهوس را بر روی خاك پاشیم
تا ملك عشق دیدیم سرخیل مفلسانیم
تا نقد عشق دیدیم تجار بی‌قماشیم

آینهخوابشرابعشقهوسپنهان


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید