ای توبهام شكسته از تو كجا گریزم
ای در دلم نشسته از تو كجا گریزم
ای نور هر دو دیده بیتو چگونه بینم
وی گردنم ببسته از تو كجا گریزم
ای شش جهت ز نورت چون آینهست شش رو
وی روی تو خجسته از تو كجا گریزم
دل بود از تو خسته جان بود از تو رسته
جان نیز گشت خسته از تو كجا گریزم
گر بندم این بصر را ور بسكلم نظر را
از دل نهای گسسته از تو كجا گریزم