غزل شماره ۱۵۵۳

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
ما صحبت همدگر گزینیم
بر دامن همدگر نشینیم
یاران همه پیشتر نشینید
تا چهره همدگر ببینیم
ما را ز درون موافقت‌هاست
تا ظن نبری كه ما همینیم
این دم كه نشسته‌ایم با هم
می بر كف و گل در آستینیم
از عین به غیب راه داریم
زیرا همراه پیك دینیم
از خانه به باغ راه داریم
همسایه سرو و یاسمینیم
هر روز به باغ اندرآییم
گل‌های شكفته صد ببینیم
وز بهر نثار عاشقان را
دامن دامن ز گل بچینیم
از باغ هر آنچ جمع كردیم
در پیش نهیم و برگزینیم
از ما دل خویش درمدزدید
ما دزد نه‌ایم ما امینیم
اینك دم ما نسیم آن گل
ما گلبن گلشن یقینیم
عالم پر شد نسیم آن گل
یعنی كه بیا كه ما چنینیم
بومان ببرد چو بوی بردیم
مه مان كند ار چه ما كهینیم
هر چند كمین غلام عشقیم
چون عشق نشسته در كمینیم

آستیندامنسایهصحبتعاشقعشقموافقنسیمچهرهچینگلشنیارانیاسمینیقین


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید