غزل شماره ۱۰۰۹

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
طارت الكتب الكرام من كرام یا عباد
ایقظوا من غفله ثم انشروا للاجتهاد
جاء نا میزاننا كی نختبر اوزاننا
ربنا اصلح شأننا اوجد به عفو یا جواد
اضحكوا بعد البكاء نعم هذا المشتكی
قد خرجتم من حجاب و انتبهتم من رقاد
پارسی گوییم شاها آگهی خود از فاد
ماه تو تابنده باد و دولت پاینده باد
هر ملولی كه تو را دید و خوش و تازه نشد
آب و نانش تیره باد و آتشش بادا رماد
خوابناكی كه صباحت دید وز جا برنجست
چشم بختش خفته بادا تا الی یوم المعاد

آتشبختحجابخوابدولتصباصباحملولچشم


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید