غزل شماره ۸۵۷

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
گفتی كه در چه كاری با تو چه كار ماند
كاری كه بی‌تو گیرم والله كه زار ماند
گر خمر خلد نوشم با جام‌های زرین
جمله صداع گردد جمله خمار ماند
در كارگاه عشقت بی‌تو هر آنچ بافم
والله نه پود ماند والله نه تار ماند
تو جوی بی‌كرانی پیشت جهان چو پولی
حاشا كه با چنین جو بر پل گذار ماند
عالم چهار فصلست فصلی خلاف فصلی
با جنگ چار دشمن هرگز قرار ماند
پیش آ بهار خوبی تو اصل فصل‌هایی
تا فصل‌ها بسوزد جمله بهار ماند

بهارجامجهانحاشاخمارعشق


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید