غزل شماره ۶۰۸
ایمان بر كفر تو ای شاه چه كس باشد
سیمرغ فلك پیما پیش تو مگس باشد
آب حیوان ایمان خاك سیهی كفران
بر آتش تو هر دو ماننده خس باشد
جان را صفت ایمان شد وین جان به نفس جان شد
دل غرقه عمان شد چه جای نفس باشد
شب كفر و چراغ ایمان خورشید چو شد رخشان
با كفر بگفت ایمان رفتیم كه بس باشد
ایمان فرسی دین را مر نفس چو فرزین را
وان شاه نوآیین را چه جای فرس باشد
ایمان گودت پیش آ وان كفر گود پس رو
چون شمع تنت جان شد نی پیش و نی پس باشد
شمس الحق تبریزی رانی تو چنان بالا
تا جز من پابرجا خود دست مرس باشد
|
مشاهده برنامه در فروشگاه اپل |
اشعار مرتبط
- ز اول روز كه مخموری مستان باشد
- گفتم كه ای جان خود جان چه باشد
- ما شادتریم یا تو ای جان
- نباشد عیب پرسیدن تو را خانه كجا باشد
- در خانه غم بودن از همت دون باشد
نظرات نوشته شده