غزل شماره ۵۱۸
غزلستان ::
مولوی ::
دیوان شمس - غزلیات
نفسی بهوی الحبیب فارت
لما رات الكوس دارت
مدت یدها الی رحیق
و النفس بنوره استنارت
لما شربته نفس و ترا
خفت و تصاعدت و طارت
لاقت قمرا اذا تجلی
الشمس من الحیا توارت
جادت بالروح حین لاقت
لا التفتت و لا استشارت
اشعار مرتبط
نظرات نوشته شده