غزل شماره ۴۴۷

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
ای گل تو را اگر چه رخسار نازكست
رخ بر رخش مدار كه آن یار نازكست
در دل مدار نیز كه رخ بر رخش نهی
كو سر دل بداند و دلدار نازكست
چون آرزو ز حد شد دزدیده سجده كن
بسیار هم مكوش كه بسیار نازكست
گر بیخودی ز خویش همه وقت وقت تو است
گر نی به وقت آی كه اسرار نازكست
دل را ز غم بروب كه خانه خیال او است
زیرا خیال آن بت عیار نازك است
روزی بتافت سایه گل بر خیال دوست
بر دوست كار كرد كه این كار نازكست
اندر خیال مفخر تبریز شمس دین
منگر تو خوار كان شه خون خوار نازكست

اسرارتبریزخیالدوستدیدهرخشسایه


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید