چند نهان داری آن خنده را
آن مه تابنده فرخنده را
بنده كند روی تو صد شاه را
شاه كند خنده تو بنده را
خنده بیاموز گل سرخ را
جلوه كن آن دولت پاینده را
بسته بدانست در آسمان
تا بكشد چون تو گشاینده را
دیده قطار شترهای مست
منتظرانند كشاننده را
زلف برافشان و در آن حلقه كش
حلق دو صد حلقه رباینده را
روز وصالست و صنم حاضرست
هیچ مپا مدت آینده را
عاشق زخمست دف سخت رو
میل لبست آن نی نالنده را
بر رخ دف چند طپانچه بزن
دم ده آن نای سگالنده را
ور به طمع ناله برآرد رباب
خوش بگشا آن كف بخشنده را
عیب مكن گر غزل ابتر بماند
نیست وفا خاطر پرنده را