شماره ٣٠٢: آه نوميدم کجا تأثير من پيدا شود

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
آه نوميدم کجا تأثير من پيدا شود
خاک گردم تا نشان تير من پيدا شود
صد گلو بندد جنون چون حلقه در پهلوى هم
تا صداى بسمل از زنجير من پيدا شود
رنگها گم کرده ام در خامه نقاش عجز
خار پائى گر کشى تصوير من پيدا شود
چون حيا شوخى ندارد جوهر ايجاد من
بر عرق زن تا گل تعمير من پيدا شود
نيست جز قطع تعلق حسرت عريانيم
جوهرى ميخواهم از شمشير من پيدا شود
در کتاب اعتبارم يکقلم حرف مگوست
گر نفس دزدد کسى تقرير من پيدا شود
ميگذارد بر دماغ يکجهان معنى قدم
لغزشى کز خامه تحرير من پيدا شود
صفحه کاغذ ندارد تاب جولان شرار
آه ازان دشتى کزو نخچير من پيدا شود
بوته ئى ديگر نميخواهد گداز وهم و ظن
مى بساغر ريز تا اکسير من پيدا شود
در خيال او بهار افسانه ئى سر کرده ام
باش تا خواب گل از تعبير من پيدا شود
عمرها شد (بيدل) احرام صبوحى بسته ام
کو خط پيمانه تا شبگير من پيدا شود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید