شماره ٢٧٢: شبکه حسنش بر عرق پيچيد سامان قدح

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
شبکه حسنش بر عرق پيچيد سامان قدح
ناز مستى بود گلباز چراغان قدح
محو آن کيفيتيم از ما بغفلت نگذرى
عالم آبى است سير چشم گريان قدح
هر کجا درياد چشمت گريه ئى سر ميکنيم
ميدريم از هر نم اشکى گريبان قدح
در خراباتيکه مستان ظرف همت چيده اند
نه فلک يک شيشه است از طاق نسيان قدح
فرصت اينجا گردش چشمى و از خود رفتنيست
اينقدر هستى نمى ارزد بدوران قدح
بوى رنگى برده ئى گرد سرش کردانده گير
باده ات يک پرزدن وار است مهمان قدح
مشرب انصاف ما خجلت کش خميازه نيست
لب نمى آيد بهم از شکر احسان قدح
چشم اگر بى نم شد اميد گداز دل قويست
شيشه دارد گردنى در رهن تاوان قدح
گر دل از تنگى برايد لاف آزادى بجاست
ناز مشرب نيست جز بر دست و دامان قدح
ميکشان پر بى نوايند از بضاعت ها مپرس
ميکند وام عرق از شيشه عريان قدح
استعارات خيالى چند بر هم بسته ايم
عمرها شد ميپرد عنقا بمژگان قدح
فرصت مفت است (بيدل) چند غافل زيستن
چشمکى دارد هواى نرگسستان قدح



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید