شماره ٢٣٣: همت از هر دو جهان جست و زدل درنگذشت

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
همت از هر دو جهان جست و زدل درنگذشت
موج بگذشت زدريا و زگوهر نگذشت
آمد و رفت نفس گرد پى يکتائيست
کس درين قافله از خويش مکرر نگذشت
شمع بر سر همه جا دامن خاکستر داشت
سعى پرواز ضعيفان زته پر نگذشت
ختم گرديد به بيمار وفا شرط ادب
ما گذشتيم لى ناله زبستر نگذشت
هرزه دو بود طلب قامت پيرى ناگاه
حلقه گرديد که ميبايد ازين در نگذشت
پستى طالع شمعم که بصحراى جنون
ندميد آبله کاخرم از سر نگذشت
حرص مشکل که ره فهم قناعت سپرد
آب آئينه پلى داشت سکندر نگذشت
روش معدلت از گردش پرکار آموز
که خطش گر همه کج رفت زمحور نگذشت
طاقت غره انجام وفا ممکن نيست
ناتوانى است که از پهلوى لاغر نگذشت
شرر کاغذ آتش زده ام سوخت جگر
آه ازان فرصت عبرت که بلنگر نگذشت
بر خط جبهه ما کيست نگريد (بيدل)
زين رقم کلک قضا بى مژه تر نگذشت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید