شماره ٢٢١: هر چه از مدت هست و بوداست

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
هر چه از مدت هست و بوداست
ديرها پيش خرام زود است
نفيت اثبات حقيقت دارد
خاک گشتن همه جا موجود است
اگر از بندگى آگاه شوى
هر طرف سجده کنى معبود است
چشم شبنم همه اشک است اينجا
بوى اين گلشن عبرت دود است
رنگ اين باغ شکستى دارد
برگ گل دامن چين آلود است
خودفروشى اگرت مطلب نيست
بشکست آينه دادن جود است
بى تکلف بهوس بايد سوخت
چوب تعليم محبت عود است
سرخط حسن که دارد امرز
لوح آئينه بهار اندود است
آنکه آنسوى جهاتش خوانى
تا تو محو جهتى محدود است
(بيدل) از ظاهر و مظهر بگذر
جلوه تا آينه نامشهود است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید