شماره ٢١٥: وحشى صحراى حسن نرگس فتان کيست

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
وحشى صحراى حسن نرگس فتان کيست
موجه درياى ناز ابروى جانان کيست
سايه زلف که شد سرمه کش چشم شام
خنده فيض سحر چاک گريبان کيست
حسن بتان اينقدر نيست فريب نظر
گرنه توئى جلوه گر آينه حيران کيست
صد گل عيشم بدل خنده زد از شوق زخم
تکمه جيب اميد غنچه پيکان کيست
آتش دل شد بلند از کف خاکسترم
باد مسيحاى شوق جنبش دامان کيست
رنگ بهار خيال ميچکد از ديده ام
اين گل حيرت نگاه شبم بستان کيست
ناز بخون ميطپد در صف مژگان يار
بر در اين ميکده حلقه مستان کيست
سبحه دل رانشد رشته جمعيتى
در تگ و پوى خيال ريگ بيابان کيست
دل زپيش رفت و من ميروم از خويشتن
عيب جنونم مکن ناله بفرمان کيست
از مژه تا دامنم مشق زخودرفتنى است
اشک جنون تا زمن طفل دبستان کيست
(بيدل) اگر لعل او نيست تبسم فروش
شبنم گلهاى زخم گرد نمکدان کيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید