شماره ٢١٠: نيک و بد اين مرحله خاکش بکمين است

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
نيک و بد اين مرحله خاکش بکمين است
چشميکه بپا دوخته باشى همه بين است
بى غنچه گلى سر نزد از گلشن امکان
اينجاست که چين مايه ايجاد جبين است
برخيز زخاک سيه مزرع هستى
جائيکه نفس آينه کارد چه زمين است
چون صبح جنونى کن و از خويش برون تاز
از چاک گريبان گل دامان تو چين است
بر صور مناز از دهل و کوس تجمل
اى پشه بم و زير کمال تو طنين است
اين است اگر کر و فر طاق و سرايت
بنياد غبار بهوا رفته متين است
اى آينه از ما مطلب عرض مکرر
تمثال ضعيفان نفس بازپسين است
اى شمع عنان نگه هرزه نگهدار
تا چشم تو باز است جهان خانه زين است
زانجلوه گذشتيم و بخود هم نرسيديم
ما را چه گنه خاصيت عجز همين است
دل نيز گره شد بخم ابروى نازش
در طاق تغافل همه نقاشى چين است
در وصل باظهار مکش ننگ فضولى
با بوسه حضور لب خاموش قرين است
رندان مشکيبيد زمعشوقه فربه
کاين شکل دلاويز سراپاش سرين است
شور طپش از ما بفنا هم نتوان برد
خاکستر منصور مزا جان نمکين است
(بيدل) کم سرمايه عزلت نپسندى
از پاى بدامان تو نامت به نگين است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید