شماره ١٨٧: ناتوانى گر چنين اعضاى ما خواهد شکست

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
ناتوانى گر چنين اعضاى ما خواهد شکست
استخوان در يکدگر چون بوريا خواهد شکست
حاصل دل جز ندامت نيست از تعمير جسم
بار اين کشتى غرور ناخدا خواهد شکست
هر کجا صبر ضعيفان پاى طاقت افشرد
شيشه ها بر يکدگر جهد صدا خواهد شکست
در قفس فرياد خاموشيست ما را چون حباب
شور اين آهنگ هم در گوش ما خواهد شکست
تا نگردد عالم از طوفان گل يکجام مى
چون خزان صفراى رنگ ما کجا خواهد شکست
باطن هر غنچه بزم شبنمستان حياست
از شکست يکدل اينجا شيشها خواهد شکست
سخت در تيمار جسم افتاده ئى هشيار باش
عاقبت از سعى تعمير اين بنا خواهد شکست
شمع اين محفل نمى بيند زخود عاجزترى
موى سر بشناس اگر خارى بپا خواهد شکست
اگر حيلى در کمين ما و من افتاده است
گرد چندين کاروان بانگ درا خواهد شکست
گردش صد سال دندانرا بسستى ميکشد
دانه ما گرد چندين آسيا خواهد شکست
حسن وحدت جلوه آفاق را آئينه ايم
هر که از خود چشم پوشد رنگ ما خواهد شکست
بى نيازيها محيط آبروى ديگر است
لب بحاجت وامکن رنگ غنا خواهد شکست
نيست غير از خودسريها سنگ ميناى حباب
اين سر بيمغز را (بيدل) هوا خواهد شکست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید