شماره ١٦٢: گرم رفتاريکه سر در راه آن يکتا گذاشت

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
گرم رفتاريکه سر در راه آن يکتا گذاشت
گام اول چون شرر خود را بجاى پا گذاشت
وارث ديگر ندارد دودمان زندگى
هر که حسرت برد ازين جا عبرتى با ما گذاشت
در تماشاى تو چون آئينه از جنس شعور
آنچه با ما بود حيرت بود و چشمى واگذاشت
الوداع اى نغمه فرصت کز افسون امل
عشرت امروز ما بنياد بر فردا گذاشت
بى نيازيهاى ياس از بهر ما سامان نکرد
آنقدر دستيکه نتوان دامن دلها گذاشت
بعد ازين دربند گوهر خاک ميبايد شدن
قطره ما رقص موجى داشت در دريا گذاشت
در گداز خود چو اخگر فيض مرهم ديده ايم
ميتوان خاکستر ما را بداغ ما گذاشت
همت ما را دماغ بى نشانى هم نبود
خودنمائى اينقدر سر در پى عنقا گذاشت
سجده شکر فنا خاص جبين شمع نيست
هر که طى کرد اين بيابان سر بزير پا گذاشت
جور طفلان هم بهار راحت ديوانه است
سربسنگى مى نهد گر دامن صحرا گذاشت
گر عروج آهنگى از زندانگه گردون برا
مى سراپا نشه شد تا دامن مينا گذاشت
شب زبرق بيخودى چون کاغذ آتش زده
سوختم چندانکه داغت بر تن من جا گذاشت
چون سپند از در دو داغ بيکسيهايم مپرس
دود آهى داشتم رفت و مرا تنها گذاشت
هر که زد (بيدل) بسير وادى حيرت قدم
گام اول حسرت رفتن چو نقش پا گذاشت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید