شماره ١٤٨: قانون ادب پرده در صورت و صدا نيست

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
قانون ادب پرده در صورت و صدا نيست
زين ساز مگو تا نفست سرمه نوانيست
از هر چه اثر واکشى افسانه دليل است
سرمايه اين قافله جز بانگ درا نيست
هر حرف که آمد بزبان منفعلم کرد
کم جست ازين کيش خدنگى که خطا نيست
همت چقدر زير فلک بال گشايد
پست است بحديکه درين خانه هوا نيست
عمريست که از ساز بداندامى آفاق
گر رشته و تا بيست بهم تنگ قبا نيست
ما را ترى جبهه بعبرت نرسانيد
جنس عرق سعى زدکان حيا نيست
بيعجز رسا قابل رحمت نتوان شد
دستيکه بلندى رسدش باب دعا نيست
هشدار که در سايه ديوار قناعت
خوابيست که در خواب پر و بال هما نيست
وامانده عجزيم زافسون تعلق
گر دل نکشد رشته نفس آبله پا نيست
از جهل و خرد تا هوس و عشق و محبت
جز ما چه متاعيست که در خانه ما نيست
مار اکرم عام تو محتاج غنا کرد
گر جلوه تغافل زند آئينه گدا نيست
جز معنى از آثار عبارت نتوان خواند
گر غير خدا فهم کنى غير خدا نيست
هر بى بصرى را نکند محرم تحقيق
آن دست حنا بسته که جز رنگ حنا نيست
(بيدل) رم فرصت چمن آراست درينجا
گل فکر اقامت چه کند رنگ بجا نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید