شماره ١٢٤: عشرت فروز انجمن هستيم حياست

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
عشرت فروز انجمن هستيم حياست
چون شبنم گلم عرق آئينه بقاست
باشد که نکهتى بمشام اثر رسد
عمريست نقد دست نيازم گل دعاست
کو مشترى که سرمه عبرت کشد بچشم
يعنى شکست قيمتم اجزاى توتياست
آن گوهر شکسته دلم کاندرين محيط
گرداب بهر دانه من سنگ آسياست
ميجوشم از طبيعت آفات روزگار
هر جا شکست موج زند حسرتم صداست
از بس گذشته ام زفريب جهان رنگ
آئينه گربه پيش کشم عکس بر قفاست
گم کردگان چشمه آب حيات را
در دشت عجز تيغ تو انگشت رهنماست
تا چشم باز کرده ئى از خود گذشته ئى
زين بحر تا کنار همين يک بغل شناست
چينى شود خموش بيک موى سرمه رنگ
با صد هزار موى خروش سرت چراست
محو جمال ننگ فضولى نميکشد
نظاره در قلمرو آئينه نارساست
مادردسر زافسر دولت نميکشيم
بخت سياه ما چه کم از سايه هماست
عمريست در طلسم کدورت نشسته ايم
(بيدل) غبار خاطر ما آشيان ماست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید