شماره ٦٠: زين عبارات جنون تحقيق بى ناموس نيست

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
زين عبارات جنون تحقيق بى ناموس نيست
شيشه گو صدرنگ طوفان کن پرى طاوس نيست
اتحاد آئينه دار رنگ اضداد است و بس
هر کجا لبيک وا دزدد نفس ناقوس نيست
لفظ و معنى گيرخواهى ظاهر و باطن تراش
رشته جز شمع در پيراهن فانوس نيست
تا تجدد جلوه دارد شبهه معنى بجاست
کس چه فهمد اين عبارتها يکى مانوس نيست
دامن صحراى مطلب بسکه خشک افتاده است
آبروها بر زمين ميريزد و محسوس نيست
از سراغ رفتگان دل جمع بايد داشتن
کان همه آواز پا جز در کف افسوس نيست
در محبت مرگ هم چون زندگى دام وفاست
اين ورق هر چند برگردد خطش معکوس نيست
تشنه لب بايد گذشت از وصل معشوقان هند
هيچ ننگى در برهمن زاده گان چون بوس نيست
کار پيچ و تاب موجم با گهر افتاده است
آنچه ميخواهد تمنا در دل مايوس نيست
بسکه (بيدل) ساز ناموس محبت نازک است
شيشه اشکى که رنگش بشکنى بى کوس نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید