شماره ٥٤: زهى خمخانه حيرت کلام هوش تسخيرت

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
زهى خمخانه حيرت کلام هوش تسخيرت
دماغ موج مى آشفته نيرنگ تقريرت
حديث شکوه با اين سادگى نتوان رقم کردن
گهى حل کردنى دارد مداد کلک تحريرت
شکايت نامه بيداد محو بال عنقا شد
هنوز از ناله ام پرواز مى خواهد پر تيرت
گرفتار وفا ننگ رهائى برنميدارد
همه گر ناله گردم برنمى آيم ززنجيرت
جهانى در تغافل خانه نازت جنون دارد
چه سحر است اينکه در خوابى و بيداريست تعبيرت
نميدانم چه دارد با شکست شيشه رنگم
نگاه بيخودى هنگامه ميخانه تعميرت
خيال صيد لاغر انفعالى در کمين دارد
زشرم خون من خواهد عرق برد آب شمشيرت
تحير گر همه آئينه سازد دشت امکانرا
نميگردد حريف وحشت تمثال نخچيرت
دو عالم رنگ و يک گل اختراع صنع ناز است اين
قيامت ميکشد کلک فرنگستان تصويرت
به پيرى گشت (بيدل) طرز انشاى تو شيرين تر
ندانم اينقدر لعل که قند آميخت با شيرت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید