شماره ٣٧: زدستگاه جنون راز همتم فاش است

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
زدستگاه جنون راز همتم فاش است
که جوش آبله ام هر قدم گهرپاش است
حصول کار امل نيست غير خفت عقل
براى ديگ هوس خامى طمع آش است
غبار کلفت ازين ميهمان سرا نرود
که طبع خلق فضول و زمانه قلاش است
چو صبح نسخه فروش ظهور آفاقيم
زچاک سينه ما راز نه فلک فاش است
نگارخانه حيرت بديدن ارزانى
خيال موى ميان تو کلک نقاش است
جهانيان همه مست شکست يکدگراند
هجوم موج درين بحر گرد پرخاش است
زغارت ضعفا مايه مى برد ظالم
زپهلوى خس و خاشاک شعله عياش است
کدام شعله که آخر بخاک ره ننشست
بساط رنگ جهانرا شکست فراش است
همين بزندگى اسباب دام آفت نيست
بخاک نيز کفن خضر راه نباش است
حصارجهل بود دستگاه ما (بيدل)
همان بچنگل خود آشيان خفاش است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید