شماره ٥٤: غم عشق نکويان چون کند در سينه اى منزل

غزلستان :: هاتف اصفهانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
غم عشق نکويان چون کند در سينه اى منزل
گدازد جسم و گريد چشم و نالد جان و سوزد دل
دل محمل نشين مشکل درون محمل آسايد
هزاران خسته جان افشان و خيزان از پى محمل
ميان ما بسى فرق است اى همدرد دم درکش
تو خارى دارى اندر پا و من پيکانى اندر دل
نه بال و پر زند هنگام جان دادن ز بيتابى
که مى رقصد ز شوق تير او در خاک و خون بسمل
در اول عشق مشکل تر ز هر مشکل نمود اما
ازين مشکل در آخر بر من آسان گشت هر مشکل
به ناحق گرچه زارم کشت اين بس خونبهاى من
که بعد از کشتنم آهى برآمد از دل قاتل
ز سلمى منزل سلمى تهى مانده است و هاتف را
حکايت هاست باقى بر در و ديوار آن منزل



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید