شماره ٢٨: بى من و غير اگر باده خورد نوشش باد

غزلستان :: هاتف اصفهانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
بى من و غير اگر باده خورد نوشش باد
ياد من گو نکند غير فراموشش باد
يار بى غير که مى در قدحش خون گردد
خون من گر همه ريزد به قدح نوشش باد
سرو اگر جلوه کند با تن عريان به چمن
شرمى از جلوه آن سرو قبا پوشش باد
دوش مى گفت که خونت شب ديگر ريزم
امشب اميد که ياد از سخن دوشش باد
ننگ يار است که ياد آرد از اغيار مدام
نام اين فرقه بدنام فراموشش باد
دل که خو کرده به اندوه فراغت همه عمر
با خيالت همه شب دست در آغوشش باد
هاتف از جور تو دم مى نزند ليک تو را
شرمى از چشم پر آب و لب خاموشش باد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید