در اعتقاد خود گويد

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: جام جم

افزودن به مورد علاقه ها
با چنين فقر و اين تهى دستى
وندرين خاکسارى و پستى
پشت گرمم بدانکه بى کم و کاست
اعتقادى درست دارم و راست
به رسول و کلام و وحى و ملک
به شب قربت و عروج فلک
به بهشت و بدوزخ و بالم
به سماوات و عرش و لوح و قلم
به ترازو و عرصه عرصات
به عبور مجردان ز صراط
به کرامات و معجز و بولى
به ابوبکر و عمر و بعلى
به شب اولين گور و عذاب
به وقوف و بحشر و نشر و حساب
به خدايى که واحدست و صبور
به خدايى که قادرست و غفور
بى زن و بى شريک و فرزندست
او به کس، کس باو نه مانندست
حى و قيوم و بر وعدل و عليم
خالق و رازق و قدير و قديم
بود و هست و بود ولى بيچون
از جسد فرد و از جهت بيرون
ز اختر و چرخ و عقل و جان برتر
وز خيال و ضمير و فکر به در
ملک انس و جان على الاطلاق
« ابدى الظهور والاشراق »
حکم او عدل و وعده او راست
بجز و هرچه بود و هست و اوراست
پادشاها، به ذات اکرم تو
به صفات و به اسم اعظم تو
که ز ايمان مکن تهى دستم
بر همينم بدار تا هستم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید