در نصيحت زنان بد

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: جام جم

افزودن به مورد علاقه ها
مکن، اى شاهد شکر پاره
دل و دين را بعشوه آواره
يا مگرد آشناى و شوى مکن
يا ببيگانه راى و روى مکن
زشت باشد که همچو بوالهوسان
نان شوهر خورى و کير کسان
بچه از خانه سر بدر داري؟
گر نه سر با کسى دگر داري؟
سر بازى و پاى رقاصى
چون توان يافت بى تن عاصي؟
زلف بشکستن و نهادن خال
چون حلالست و نيست بوسه حلال؟
ايزدت داد حسن و زيبايى
هم ز ايزد طلب شکيبايى
ستر زن طاعتى بزرگ بود
سگ به از زن، که او سترگ بود
سقف و ديوار و چادر و پرده
از پى پوشش تو شد کرده
چون تو از پرده روى باز کنى
وز در خانه سر فراز کنى
پرده در پيش رخ چو مى بندى
نه به ريش جهان همى خندي؟
از چنين حرص و آز دورى به
وز هوى و هوس صبورى به
چون شد اندر سرت بضاعت شوى
گردنى نرم کن به طاعت شوى
نانت او ميدهد، رضاش بده
يا بکن سبلت و سزاش بده
تا دگر دل به مهر زن ندهد
راه خوارى به خويشتن ندهد
گرش امروز دارى از غم دور
دان که فرداش هم تو باشى حور
شوى پندت دهد سقط گويى
ريش گيرى که: چون غلط گويي؟
روزت اين کبر و کينه در کالا
نيمشب هر دو لنگ در بالا
يا ز بالا چو شير بايد بود
يا چو روباه زير بايد بود
بهر يک شهوت از حرام و حلال
چکنى خانه پر ز وزر و وبال؟
اى ز سوداى نيم ساعت کام
سر خود را فرو کشيده به دام
بسته در پاى مال کودک و دخت
روى انبان خويش را کيمخت
خود نيرزد سه ساله گادن تو
رنج يک روز شير دادن تو
شير اگر ديگرى تواند داد
از براى تو خود نداند زاد
چکنى ده ستير دوغ و پياز
که دو من شير داد بايد باز؟
هم زنى پير بود رابعه نيز
به نماز و نياز گشت عزيز
نه که هر زن دغا و لاده بود
شير نر نيست، شير ماده بود
مريم از محصنات در بکرى
چوى برى بد ز عيب بدفکرى
نام بى شوهريش زشت نکرد
کز هوا روى در کنشت نکرد
طفل گويا و مادر خاموش
دل پاکست و نفس پاکى کوش
چون بنگشود لب ز حرمت امر
آن سه شب در جواب خالد و عمرو
گشت پستان شيرش آبستن
نه به طفل دگر، به طفل سخن
خان زنبور شد شبستانش
پر شد از شهد نطق پستانش
شهد او شير گشت و شير شراب
طفل چون خورد مست گشت و خراب
نه عجب بودش آن کلام چو شهد
زانکه با شير خورده بد در مهد
تا جوانى بستر کوش و نماز
که جوانى دگر نيايد باز
چون تبه گردد آن لب خندان
گرگ باشى و ليک بى دندان
گرگ در پوستين و يوسف نه
جز غم و حسرت و تاسف نه
چون شود پشت زن ز پيرى خم
شهوت و حرص پيرگردد هم
جامه دان و به جامه ديبايى
مانده سودا و رفته زيبايى
بعد از آن هيچ چاره نتوان کرد
ديو را در غراره نتوان کرد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید