شماره ٧٩٤: اى حسن پرده سوز تو برق نقاب ها

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
اى حسن پرده سوز تو برق نقاب ها
روى عرق فشان تو سيل حجاب ها
از نقطه هاى خال تو در هر نظاره اى
بيرون نوشته حرف شناسان کتاب ها
از انفعال روى تو گلهاى شوخ چشم
بر پيرهن فشانده مکرر گلابها
در رشته مى کشند گهرهاى آبدار
در موج خيز حسن تو دام سرابها
افکنده اند در جگر سنگ رخنه ها
از موج تازيانه حکم تو آبها
در مجلس شراب تو از شوق مى زنند
پروانه وار سينه بر آتش کبابها
شادم ز پيچ و تاب محبت که مى رسد
آخر به زلف، سلسله پيچ و تابها
از آه ما در انجمن حسن مى پرد
چون نامه هاى روز قيامت نقاب ها
بيدار شو که در شب يلداى نيستى
در پرده است چشم ترا طرفه خوابها
بيدارى حيات شود منتهى به مرگ
آرامش است عاقبت اضطراب ها
تسليم شو، وگرنه براى سبکسران
تابيده اند از رگ گردن طناب ها
صائب به اين خوشم که مرا آزموده اند
شيرين لبان به باده تلخ عتابها



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید