شماره ٧٤٧: افتادگى برآورد از خاک دانه را

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
افتادگى برآورد از خاک دانه را
گردنکشى به خاک نشاند نشانه را
آن بلبلم که ديدن بال شکسته ام
از آب چشم دام کند سبز دانه را
کو جذبه اى که تا نفس از دل برآورم
خاشاک گردباد کنم آشيانه را
در پيرى از سرشک ندامت مدار دست
بشکن به آب صبح، خمار شبانه را
ما را بهم مزن به زبردستى اى سپهر
کز موى درهم است خطر، دست شانه را
ترسم به عجز حمل نمايند، اگر نه من
شرمنده مى کنم به تحمل زمانه را
از زاهدان خشک حديث گهر مپرس
کز بحر نيست بهره به جز خس کرانه را
در خود گمان منزلتى هر که را که هست
بر صدر اختيار کند آستانه را
وحشت کند ز خود دل روشن، چه جاى خلق
يک تن، هزار تن بود آيينه خانه را
با نيک و بد چو آينه يکسان سلوک کن
کاين زخم ها ز موى شکافى است شانه را
صائب صبور باش که در روزگار ما
از دست داده اند عنان زمانه را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید