شماره ٥٩٨: مکن ز ساده دلى خرج چشم بد خود را

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
مکن ز ساده دلى خرج چشم بد خود را
نگاه دار چو آيينه در نمد خود را
نمى توان نفس از دار و گير عقل کشيد
به زور مى برهانيد از خرد خود را
کسى که بر سخن اهل حق نهد انگشت
برهنه بر دم شمشير مى زند خود را
مقام زنده دلان نيست خاکدان جهان
به زندگى مگذاريد در لحد خود را
ز حمل بار امانت به تنگ مى آييد
به مردمان منماييد معتمد خود را
ز قيد نفس، ترا عقل مى کند آزاد
که ماه مصر به تدبير مى خرد خود را
کجا ز بوته دوزخ خلاص خواهد يافت؟
کسى که پاک نکرده است از حسد خود را
مشو ز گرد کسادى غمين که از ساحل
رساند موج به دريا ز دست رد خود را
مکن شتاب که جان مى برد به صبر برون
شناورى که به سيلاب مى دهد خود را
اگر چه عشق مجازى بود نمکچش عشق
نمکچشى است که بر ديگ مى زند خود را
ز حرف نيک و بد خلق هر که شد خاموش
خلاص مى کند از طعن نيک و بد خود را
حسد به اهل حسد کار مى کند صائب
چنان که آتش سوزنده مى خورد خود را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید