شماره ٤٨٦: مى شود راز دل از جبهه نمايان ما را

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
مى شود راز دل از جبهه نمايان ما را
نيست چون آينه پوشيده و پنهان ما را
تيرباران قضا را سپر تسليميم
نيست چون شير محابا ز نيستان ما را
حال ما را غم آينده مشوش نکند
در بهاران نبود فکر زمستان ما را
به نسيمى سر شوريده خود مى گيريم
نيست چون شمع تعلق به شبستان ما را
تخم نيرنگ بود هر چه ز يک رنگ گذشت
دل سيه مى شود از نعمت الوان ما را
نعمت آن است که چشمى نبود در پى آن
چشمه خضر ترا، ديده گريان ما را
دانه را وحشى ما دام بلا مى داند
نتوان بنده خود کرد به احسان ما را
نيست وحدت طلبان را سر کثرت صائب
شاهى مصر ترا، گوشه زندان ما را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید