شماره ٤٥٣: ندارد حاجت مشاطه روى گلعذار ما

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
ندارد حاجت مشاطه روى گلعذار ما
پر طاوس مستغنى است از نقش و نگار ما
زمين از سايه ما گر شود نيلي، عجب نبود
که کوه قاف مى بازد کمر در زير بار ما
ز طوف ما دل بى درد صاحب درد مى گردد
چراغ کشته در مى گيرد از خاک مزار ما
شکوه خاکسارى خصم را بى دست و پا سازد
شود باريک، دريا چون رسد در جويبار ما
ز بال افشانى جان اين چنين معلوم مى گردد
که چشم دام زلفى مى پرد در انتظار ما



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید