شماره ٣٨٦: سفيدى هاى مو بيدار کى سازد سيه دل را؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
سفيدى هاى مو بيدار کى سازد سيه دل را؟
که گلبانگ رحيل افسانه خواب است غافل را
ز نقصان بصيرت طامعان را نيست پروايى
که چشم کور گردد کاسه دريوزه سايل را
نلرزد چون ز بى آراميم مهد لحد بر خود؟
که من در راه کردم از گرانى خواب منزل را
شهادت مى کند ايجاد اسباب طرب از خود
که مطرب باشد از بال و پر خود رقص بسمل را
زبان عذرخواهى صيد بسمل را نمى باشد
مگر خواهم به حيرت عذر دست و تيغ قاتل را
ز سنگ کودکان پهلو تهى کردم، ندانستم
که مى گردد شکستن موميايى شيشه دل را
چو قمرى سر و بر گردن نهد طوق گرفتارى
اگر افتد به گلشن راه آن مشکين سلاسل را
نگويد عشق اسرار محبت با هوسناکان
نيفشاند به خاک شوره دهقان تخم قابل را
به خط اميدها دارد دل بى طاقت عاشق
که سازد توتياى چشم، طوفان ديده ساحل را
ازان هر لحظه مجنون در بيابانى کند جولان
که در هر جلوه ليلى مى دهد تغيير محمل را
شوند از اهل مشرب زاهدان خشک هم صائب
توان گر گوهر شهوار کردن مهره گل را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید