شماره ٣٥٧: نهان در زنگ ازان چون تيغ دارم جوهر خود را

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
نهان در زنگ ازان چون تيغ دارم جوهر خود را
که من از عرض جوهر دوست تر دارم سر خود را
نه از بى جوهرى ها مهر دارم چون صدف بر لب
نهان دارم ز چشم شور دريا گوهر خود را
ز طوفان حوادث با سبک مغزى نيم غافل
حباب آسا درين دريا به کف دارم سر خود را
من از تردامنى گرديده ام چون موج دريايى
خوشا ابرى که سازد خشک، دامان تر خود را
ندارد در خور من باده اى گردون مينايى
مگر از خون دل لبريز سازم ساغر خود را
به دلتنگى چنان چون غنچه تصوير خو کردم
که بر روى نسيم صبح نگشايم در خود را
ز سربازى درين گلشن چنان خوشوقت مى گردم
که مى ريزم چو گل در دامن گلچين زر خود را
مرا اين روسفيدى در ميان تيره روزان بس
که کردم صرف آن آيينه رو خاکستر خود را
به خاموشى شوم مهر دهان بيهوده گويان را
نمى بازم چو کوه از هر صدايى لنگر خود را
ز سودا آنچنان دلسرد از تن پرورى گشتم
که چون مجنون به پاى مرغ مى خارم سر خود را
بود در جوشن داود صائب عاقبت بينى
که در زير قبا پوشيده دارد جوهر خود را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید