شماره ٣١٥: چه گرديدى گره، تخمى پى فردا بکار اينجا

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
چه گرديدى گره، تخمى پى فردا بکار اينجا
به دامن از ندامت قطره چندى ببار اينجا
کف افسوس ازين درياى پرگوهر مبر با خود
ز گوهر چون صدف لبريز کن جيب و کنار اينجا
گره تا مى توانى باز کرد از کار محتاجان
چو بيکاران به ناخن گردن خود را مخار اينجا
به شمع موم ممکن نيست زين ظلمت برون رفتن
به آه گرم دود از خرمن هستى برآر اينجا
ز آغوش کفن چون گل صبوحى کرده برخيزى
دو روزى گر توانى صبر کردن بر خمار اينجا
نگيرد هيچ کس در دامن محشر گريبانت
اگر دامان خود را جمع سازى غنچه وار اينجا
به شرم موشکافان قيامت برنمى آيى
نظر کن از سر دقت به پشت و روى کار اينجا
ز روى شاهدان غيب خجلت مى کشى فردا
ز گرد جسم کن آيينه دل بى غبار اينجا
اگر خواهى که بستر از گل بى خار سازندت
مکن زنهار روى خود ترش از زخم خار اينجا
ترا در بوته گل بهر آن دادند اين مهلت
که سيم ناقص خود را کنى کامل عيار اينجا
نصيب تلخکامان است صائب ميوه جنت
دو روزى همچو مردان بر جگر دندان فشار اينجا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید