شماره ٢٤٢: چون ندارد حرف ره در خلوت محجوب ما

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
چون ندارد حرف ره در خلوت محجوب ما
پيچ و تاب بى قرارى ها بود مکتوب ما
پيش ما وصل لباسى پرده بيگانگى است
چشم مى پوشد ز بوى پيرهن يعقوب ما
غير تسليم و رضا در وحشت آباد جهان
کيست ديگر تا کند مکروه را مرغوب ما؟
تيغ را گردد زبان کند از سپر انداختن
خصم غالب مى شود ز افتادگى مغلوب ما
از تلاش وصل بر ما زندگانى تلخ بود
شد ز حسن عاقبت درد طلب مطلوب ما
جذبه دريا دليل سيل پا در گل بس است
رهنما را مى شمارد سنگ ره مجذوب ما
هست در هر نقطه اى پوشيده صد طومار حرف
سرسرى چون خامه صائب مگذر از مکتوب ما



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید