شماره ١٦٣: پرده ظلمت نپوشد چشم حيران مرا

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
پرده ظلمت نپوشد چشم حيران مرا
شمع کافورى است بيدارى شبستان مرا
بخيه انجم اگر بندد دهان صبح را
مى توان کردن رفو چاک گريبان مرا
ديده شيران نيستان را دعاى جوشن است
نيست پروايى ز اشک گرم مژگان مرا
دامن پاکان ندارد احتياج شستشو
اشک شبنم ديده شورست بستان مرا
هر حبابى مهره گل گردد از گرد گناه
بحر رحمت از کرم شويد چو دامان مرا
از سيه روزى نيم غمگين که چون موج سراب
شب کند شيرازه، اوراق پريشان مرا
صائب از انديشه سامان دل من فارغ است
آن که سر داده است، خواهد داد سامان مرا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید