شماره ١٠٦: بسته گردد راه جولان گردش افلاک را

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
بسته گردد راه جولان گردش افلاک را
گر زمين بيرون دهد آسودگان خاک را
عقده گوهر شود محکم تر از آب گهر
گريه مستانه نگشايد دل غمناک را
وسعت مشرب مرا در صد بلا انداخته است
هست در دل عقده ها از خوش عنانى تاک را
از ضعيفان دست طوفان حوادث کوته است
کشتى نوح است هر موجى خس و خاشاک را
پرده شب شعله را بى پرده جولان مى دهد
زلف چون پنهان کند آن روى آتشناک را؟
زور مى با هر چه آميزد به معراجش برد
هيچ نخلى زير دست خود نسازد تاک را
من کيم تا صيد او باشم، که آهوى حرم
از نظربازان بود آن حلقه فتراک را
مورم اما خوشه چين خرمن دونان نيم
مى کنم شکر به اکسير قناعت خاک را
عالمى از راستگويى دشمن ما گشته اند
ما چه مى کرديم چون آيينه لوح پاک را
خيرگى دارد ترا محروم، ورنه گلرخان
همچو شبنم از هوا گيرند چشم پاک را
عقده هاى مشکل خود را اگر خرمن کنم
تنگ گردد راه جولان گردش افلاک را
صائب از بيداد، گردون ستمگر دست داشت
نيست از خون شهيدان سيرى آن بى باک را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید