شماره ٤٤: غمزه اش افزود در ايام خط بيداد را

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
غمزه اش افزود در ايام خط بيداد را
زنگ زهر جانستان شد تيغ اين جلاد را
حسن بى رحم است، ورنه دود تلخ آه من
آب گرداند به چشم آيينه فولاد را
ساده لوحى بين که مى خواهم شکار من شود
حلقه چشمى که در دام آورد صياد را
آتشين رويى که من در زلف او دل بسته ام
پنجه خورشيد سازد شانه شمشاد را
پنجه مژگان گيرايى که من ديدم ازو
زر دست افشار سازد بيضه فولاد را
آتش گل گر به اين دستور گردد شعله ور
سرمه سازد در گلوى بلبلان فرياد را
صائب از روى ارادت هر که تن در کار داد
مى کند دست نوازش سيلى استاد را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید