شماره ٣٩: در طلب سستى چو ارباب هوس کردن چرا؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
در طلب سستى چو ارباب هوس کردن چرا؟
راه دورى پيش داري، رو به پس کردن چرا
شکر دولت سايه بر بى سايگان افکندن است
اين هماى خوش نشين را در قفس کردن چرا
در خراب آباد دنياى دنى چون عنکبوت
تار و پود زندگى دام مگس کردن چرا
در ره دورى که مى بايد نفس در يوزه کرد
عمر صرف پوچ گويى چون جرس کرد چرا
جستجوى گوهرى کز دست بيرون مى رود
همچو غواصان به جان بى نفس کردن چرا
پاس شان خويش بر اهل بصيرت لازم است
چشمه سار شهد را دام مگس کردن چرا
مى شود فريادرس فرياد چون گردد تمام
بخل در فرياد با فريادرس کردن چرا
مى توان تا مد آهى از پشيمانى کشيد
لوح دل را تخته مشق هوس کردن چرا
جوش گل هر غنچه را منقار بلبل مى کند
در بهار زندگى از ناله بس کردن چرا
همچو طفل خام در بستانسراى روزگار
کام تلخ از ميوه هاى نيمرس کردن چرا
وحشت آباد جهان را منزلى در کار نيست
آشيان آماده در کنج قفس کردن چرا
هر که پاک است از گناه، آسوده است از گير و دار
گر نه اى خائن، مدارا با عسس کردن چرا
زندگانى با خسيسان مى کند دل را سياه
آب حيوان را سبيل خار وخس کردن چرا
ترکش پر تير از رنگين لباسى شد هدف
همچو طفلان جامه رنگين هوس کردن چرا
در ره دورى که برق و باد را سوزد نفس
خواب آسايش به اميد جرس کردن چرا
در تجلى زار چون آيينه کوتاه بين
اقتباس روشنايى از قبس کردن چرا
نفس بد کردار صائب قابل تعليم نيست
اين سگ ديوانه را چندين مرس کردن چرا؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید